ساختمان مرکزی بی.ام.دبلیو BMW
معمار : زاها حدید
مکان : لایپزیک – آلمان
در سال ۲۰۰۲، شرکت بی. ام. دبلیو از زاحا حدید دعوت کرد تا برای طراحی ساختمان مرکزی کارخانه اش، در حومه لایپزیک، طرحی پیشنهادی ارائه نماید. مجموعه ای به ارزش ۱/۵۵ میلیارد که در آن ۵۰۰۰ کارمند و کارگر ۶۵۰ خودرو را در ۳ سری خودروهای اسپرت تولید می کنند.
در این ساختمان کارگران کارخانه با رنگ آبی و مهندسان با رنگ سفید در ماتریسی سیال از فضاهای اداری و تولیدی اتومبیل با یکدیگر ترکیب شده اند. بدنه تمام خودروها در بین راهشان به سمت خط تولید به آرامی بر روی حامل های قفس مانند که از بالای سر کارمندان که در حال غذا خوردن می باشند و یا در اطاق هایشان مشغول کار هستند و … می گذرد، خودنمایی می کنند.
در اکتبر ۲۰۰۶، شرکت بی. ام. دبلیو به ساختمان مرکزی اش در لایپزیک نقل مکان نمود. طراحی این بنا گونه ای جدید از طراحی منظر گونه دفاتر اداری بود، تجربه ای جالب و سرگرم کننده از ارتباطات و شفافیت با توجه به عملکردهای خواسته شده از سوی بی. ام. دبلیو.
خواسته کارفرما در این پروژه در واقع تبدیل معماری صنعتی به یک ایده زیباشناختی بود به طوری که همزمان نیازهای عینی و علمکردی پروژه را برآورده سازد. در بخش ترانزیت که میان دو بخش سالن تولید و فضای عمومی واقع گردیده، ساختمان مرکزی همانند یک «واسطه» عمل می کند.
این طرح، انقلابی در طراحی کارخانه بود. کارخانه ها هیچ گاه مکانی برای مشاهده خواسته های عمومی خریدار نبوده و اغلب فضاهایی با شرایط کاری نه چندان مناسب بوده و همواره از انظار عموم نیز مخفی مانده اند. اکنون، این کارخانه پیام های مهمی را در بر دارد، این طرح، کارخانه را به یک بوتیک تبدیل کرده است، به شاهکاری که هر چیز در آن با موسیقی زمان و بر طبق یک مدیریت شفاف نظام یافته است، مهندسین دیگر از دفاتر پیشین خود خارج شده اند و همه
در کنار هم در محیطی دوستانه کار می کنند تا شرایط کاری خود را دلنشین سازند. هدف اصلی بی. ام. دبلیو در واقع تشویق جریان داشتن و سیالیت بود نه این که یک سری فضاهای یکنواخت به وسیله کارگران آبی و سفید اشغال شود، بنابر این همه چیز شفاف شد.
هنگامی که ساختمان مرکزی طراحی می شد، برنامه ریزی و طراحی ساختمانهای تولیدی مجاور پایان یافته بود، و این در حالی بود که زمین باریکی باقی مانده بود که باید پر می شد. به همراه طیف وسیعی از درخواست های از پیش تعیین شده برای باقی کارخانه و عناصر ثابت بسیاری که برای استاندارد شدن محصولات در نظر گرفته شده بود. همچنین تأکید گروه صنعتی بی. ام. دبلیو نسبت به فضاهای اداری کارخانه نیز از دیگر ملزومات طراحی این پروژه بود.
ساختمان مرکزی گره اصلی تمام مجموعه است. این گره در واقع مرتبط کننده سه بخش اصلی کارخانه (جوشکاری بدنه، رنگ آمیزی، سوار کردن اجزاء) است که به عنوان ورودی عمل می کند.
همگی حرکات نیز از این بخش نشأت گرفته اند فضایی که در میان سه بخش اصلی تولید فشرده شده است. چنین تصمیمی نه تنها سیرکولاسیون و مسیر دسترسی کارگران و بازدیدکنندگان را تأمین می کند بلکه به خط تولید نیز که از میان این نقطه مرکزی عبور می کند توجه خاصی مبذول می دارد. این نقطه که در فضایی پرتحرک پیشنهاد شده، از لحاظ بصری کاملا آشکار است. فضایی که تمامی بخش های شمالی کارخانه را احاطه کرده است و ساختمان مرکزی را به عنوان نقطه اصلی و اوج همگرایی جریان های مختلف معرفی کرده است.
بخش مرکزی قصد دارد تا همانند یک بازار میزان ارتباطات را به کمک ایجاد خدمات و یا در نظر گرفتن فضایی برای بخش های اداری و کارکنان ساختمان – افزایش دهد.
تسمه های حمل کننده که خودروهای نیمه تمام را در تمام مسیر فضاها پیش می برند، با تیرهای بتونی فضاهای اداری برخورد می کنند و این زمانی است که ستونهای نگهدارنده عظیم همانند دودکش های بزرگی در مقابل سقف نیمه براق ظاهر می شوند.
ویژه گی های طرح های زاها حدید در طراحی ساختمان bmw
زاها حدید می گوید: «به نظر من معماری همساز با محیط و معماری پایدار نقش مهمی را دارا هستند. اما این امر باید مرتبط با برنامه طراحی و عملکردهای ما باشد. معماری سبز و پایدار تنها قرار دادن صفحات خورشیدی روی ساختمان نیست. برای مثال زمانی که ما اتاقی را به صورتی طراحی می کنیم که از حداکثر نور طبیعی استفاده می کند این معماری پایدار است زیرا به کاهش مصرف انرژی الکتریکی جهت روشنایی منجر شده است. زمانی که فضایی تهویه طبیعی دارد هوای داخل مطلوب تر است. فارغ از آن که شما از چه بیانی برای ابراز این روش ها استفاده کنید تمام این موارد در پایداری ساختمانها نقش خواهند داشت.»
استراتژی ساخت اولیه این ساختمان برگرفته از یک برش است که به کمک یک صفحه ممتد طبقه همکف را به طبقه اول مربوط می سازد. یکی از این راهروهای ارتباطی از مجاورت لابی عمومی که به سالن اجتماع مسلط است آغاز شده و به طبقه اول در بخش میانی ساختمان می رسد. در بخش زیرین این فضای تهی فضای گفتگو قرار گرفته است. صفحات سقف ها به اندازه کافی بزرگ هستند تا قابلیت گنجایش الگوهای مختلف را داشته باشند. مزیت این سقفها این است که امکان ارتباط با بخش های مختلف کارخانه را در یک بخش ممکن می سازد. با این پوشش، سقف نسبت به زمانی که از یک صفحه مسطح جهت پوشش سقف استفاده گردد ارتباط بصری بیشتری ایجاد می کند. اتحاد و همبستگی کارگران با ایجاد یک فضای شفاف داخلی تسهیل می شود.
زاها حدید می گوید: «برای ساخت طرح های من مشکل خاصی وجود ندارد. البته شما اگر بخواهید می توانید یک سری مکعب ساده را در کنار یکدیگر بچینید که تنها در ابعاد پنجره ها با یکدیگر تفاوت داشته باشند. من علاقه ندارم که در طرح هایم به فرم های ساده تنوع ببخشم و هر بار طرح من شکلی جدید از همان طرح قبلی باشد. من ارزش های زیادی در ایجاد طرحی نو برای هر طراحی قائل هستم.
این که فرم بیرونی ساختمان بیانگر عملکرد آن باشد یا نه بستگی به نوع موضوع دارد. در مرکز ورزشی برژیسل نقطه شروع طرح یکی از ارتفاعات کوهستانی بود. می خواستیم ارتباطی میان شیب و ساختمان ایجاد نماییم. هیچ فضای عمومی در آن محل بنا نشده بود. با قرار دادن رستوران در مجموعه، ساختمان را برای استفاده عموم مردم آماده کردیم. در عین حال تنها ورزشکاران برای پرش به بالا می روند و سایر افراد از پایین پرش را تماشا می کنند. دسترسی مردم به مجموعه دیدی مساوی دید ورزشکاران را برای تماشاچیان فراهم آورده است. طراحی فرم صورت مسیر عبور افراد قبل از شیرجه زدن در آب خواهد بود.
به این ترتیب آنچه شما خواهید دید سقفی تمام این موارد بسته به آن است که شما چگونه بخواهید با طرح ارتباط برقرار کنید، شاید فرم آن بیانگر فکر شما باشد. اما در عین حال باید به این نکته نیز توجه داشت که این طرح چگونه با محیط پیرامون خود مرتبط خواهد بود. این جا در مرکز بی. ام. دبلیو مسئله مهم پیوند دادن فضا، محیط و علم است. این جا محیطی برای اکتشاف علمی است پس مردم نیز با ورود به آن باید نوع جدیدی از فضا را کشف کنند.»
ادغام عملکردهای مختلف از جدایی بخش ها جلوگیری کرده و باعث شده، گروه های مختلف کارمندان اجرایی و اداری در میان حلقه تولید مداوم قرار بگیرند. فضاهای مخصوص رنگ سفید در هر دو طبقه همکف و اول جای دارد و به تناسب فضاهای مخصوص رنگ آبی نیز در هر دو طبقه موجود است، در حالی که از ایجاد حوزه انحصاری برای هر بخش جلوگیری شده است.
فرایند تولید بی. ام. دبلیو فرایندی که در آن خط تولید به عنوان شریان اصلی ساخت، پنهان شده و بسیار هوشمندانه تر طراحی گردیده است باید بسیار انعطاف پذیرتر می شد. بنابراین با در نظر گرفتن نکات مختلف، امکان دسترسی به هر بخش فراهم شد -مثل یک رنگ جدید و یا انتخاب یک داشبورد جدید و یا ابزار و سیستم های داخلی خودرو – هدف میان مدت نیز تولید یکصد و سی هزار خودرو و هدف بلندمدت تولید دویست و شصت هزار خودرو در سال بود.
زاها حدید می گوید: «جزئیات بخشی کلیدی از یک پروژه معماری است. اما طراحی جزئیات از نظر من متفاوت از جزئیات اروپایی است که کماکان در ونیز قابل یافت است. علاقه من بیشتر به جزئیات مدرن است که در آن توجه بیشتر به خود جزئیات معطوف است تا به چگونگی اتصال مصالحی مانند سنگ، موزائیک و فلز. به جای طراحی جزئیات مصالح توجه ما به طراحی جزئیات به عنوان جزئی یکپارچه با کل سازه برای تأمین هدفی خاص است. چنین جزئیاتی بسیار مورد توجه ماست.
من به طراحی جزئیات توجه زیادی دارم اما نمی توانم تمامی آنها را به تنهایی طراحی کنم. هدف ما از طراحی جزییات تبدیل ساختمان به یک قطعه جواهر ظریف و پرکار نیست.
زاها حدید می گوید: «من بتون را به این دلیل دوست دارم که این ماده تنها عنصری باربر نیست بلکه می تواند تمام ساختمان را تشکیل دهد. این دلیل اصلی استفاده زیاد ما از بتون است. در مراحل بعد می توان جزئیات زیبا و مناسبی را به این ظاهر خشن و لخت اضافه کنیم. البته در تمام پروژه ها تمامی ساختمان از بتون ساخته نشده اند بلکه مانند ساختمان مرکزی شرکت بی. ام. دبلیو ممکن است تنها فریم هایی از سازه با بتون ساخته شده است.
می توان در معماری تماما از شیشه استفاده نمود اما سازه ای برای تحمل وزن آن می بایست در نظر گرفته شود. می توان قاب های باربر سازه ای را از شیشه های باربر ساخت اما ساخت این نوع سازه بسیار گران خواهد بود و طراحی این سازه نیز مهندسان خاص خود را نیاز دارد. اما به صورت کلی سازه های شیشه ای قابل استفاده است.»
مناظر اطراف که حدود ۲ کیلومتر مربع وسعت دارند – کاملا پاکسازی شده و این امر موجب شده بود که سه ساختمان بزرگ بی. ام. دبلیو بسیار غول آسا به نظر برسند. این ساختمانها بین ۱۰۰ متر تا ۳۰۰ متر طول داشتند – سازه عظیم ۲۰ متری حدید همانند ماری در دره عمیقی که از احاطه این سه ساختمان بزرگ ایجاد شده بود آرمیده است.
منبع : پلان معماری